تعداد نشریات | 16 |
تعداد شمارهها | 103 |
تعداد مقالات | 566 |
تعداد مشاهده مقاله | 245,718 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 59,699 |
کاربست اصول آینده پژوهی در تبیین آینده جهان از منظر قرآن کریم | ||
دوفصلنامه یافته های تفسیری | ||
دوره 1، شماره 2، اسفند 1400، صفحه 3-20 اصل مقاله (274.89 K) | ||
نوع مقاله: علمی-تخصصی | ||
نویسنده | ||
سید عزت الله احمدی ![]() | ||
رئیس دانشکده علوم اسلامی دانشگاه بین المللی المصطفی افغانستان | ||
چکیده | ||
نوشتار حاضر در جهت پاسخدهی به این پرسش اساسی سامان یافته است که آینده جهان از منظر قرآن کریم چگونه ارزیابی میشود. بدین منظور با استفاده از روش تفسیری- اکتشافی بر مبنای نظریه تصویرسازی، آیات ناظر به مسأله پژوهش را مورد بررسی قراردادیم و در ضمن آن امکان کاربست برخی اصول آیندهپژوهی نیز در این مورد به آزمون گذاشته شد که در نهایت به این نتایج ختم گردید: نگاه قرآن نسبت به آینده جوامع بشری نگاه خوشبینانه است و اسلوب که قرآن در تحلیل آینده بهکار گرفته از این ظرفیت و ظرافت برخوردار است که آن را در قالب اصول آیندهپژوهی مثل رویدادشناسی و تحلیل روند نیز نشان داد.تأمل در رویکرد قرآن نسبت به آینده و شیوه خاص تبیینی آن، این گمانه را تقویت مینمود که برخی اصول آیندهپژوهی با این اسلوب قرآن همپوشانی داشته باشد؛ لذا در خلال تفسیر آیات مربوطه، امکان کاربست این اصول را در تبیین آینده جهان از منظر قرآن کریم نیز به محک آزمایش گزاردیم. بنابراین هرچند برای اطمنان به یافتهها و نتایج پژوهشهای مستند به قرآن، در حوزه دروندینی، اتقان و اعتبار دینی آن کافی است. اما علاوهبرآن، در حوزه اعتبار بروندینی نیز یافتهها و نتایج این پژوهش را میتوان براساس روش آیندهپژوهی و بهخصوص براساس شناسایی و تحلیل روندها و رویدادها که در این روش مطرح است، نیز نشان داد. ازاینرو، در این نوشتار بهطور مشخص با رویکرد تفسیری آیات ناظر به مسأله پژوهش را مورد تجزیه و تحلیل اکتشافی قرارداده، کاربست اصول آیندهپژوهی را در خصوص تبیین آینده جهان از منظر قرآن کریم امکانسنجی مینمائیم | ||
کلیدواژهها | ||
" آینده جهان "؛ " قرآن "؛ " آیندهپژوهی "؛ " رویدادها "؛ " روندها "؛ " تحلیل روند " | ||
اصل مقاله | ||
کاربست اصول آینده پژوهی در تبیین آینده جهان از منظر قرآن کریم دکتر سید عزتالله احمدی[1] چکیده نوشتار حاضر در جهت پاسخدهی به این پرسش اساسی سامان یافته است که آینده جهان از منظر قرآن کریم چگونه ارزیابی میشود. بدین منظور با استفاده از روش تفسیری- اکتشافی بر مبنای نظریه تصویرسازی، آیات ناظر به مسأله پژوهش را مورد بررسی قراردادیم و در ضمن آن امکان کاربست برخی اصول آیندهپژوهی نیز در این مورد به آزمون گذاشته شد که در نهایت به این نتایج ختم گردید: نگاه قرآن نسبت به آینده جوامع بشری نگاه خوشبینانه است و اسلوب که قرآن در تحلیل آینده بهکار گرفته از این ظرفیت و ظرافت برخوردار است که آن را در قالب اصول آیندهپژوهی مثل رویدادشناسی و تحلیل روند نیز نشان داد. واژگان کلیدی: آینده جهان، قرآن، آیندهپژوهی، رویدادها، روندها، تحلیل روند. مقدمه آینده جهان و چگونگی پایان آن یکی از دغدغههای همیشگی بشریت بوده است به گونهای که همواره کوشیدهاند از راههای گوناگون به کشف این رمز و راز بپردازند؛ ازاینرو،ی یکی ازمسائل مهم و اساسی در ادوار تاریخی زندگی بشر، پرسش از چگونگی پایان و سرانجام این عالم بوده است. طبیعتاً چنین پرسشی در ادیان مختلف بشری نیز از دیر باز تا کنون مطرح بوده است و هرکدام براساس اصول و ارزشهای خاص خویش پاسخهایی نیز به آن دادهاند. در این میان دین اسلام از این جهت که کاملترین و آخرین دین الهی است که برای هدایت بشر ارائه گردیده از موقعیت و جایگاه خاصی برخوردار است که یقیناً میتوان با مراجعه به متون و آموزههای آن، پرسش فوق را پاسخ داد. از آنجایی که قرآن کریم بهمثابه محکمترین و متقنترین متن در دین اسلام مطرح است میتوان پرسش فوق را به این کتاب مقدس ارائه نموده، با روش اکتشافی و تفسیری پاسخ آن را اصطیاد و استنتاج نمود. بنابراین فرایند دستیابی به پاسخ این پرسش اساسی که آینده جهان از منظر قرآن کریم چگونه ارزیابی میشود؛ این گونه خواهد بود که به تعبیر امیرالمؤمنین علی (ع) قرآن را به استنطاق در آورده و با رویکرد تفسیری آیات ناظر به مسأله مورد پژوهش را مورد تجزیه و تحلیل اکتشافی قرار دهیم. با توجه به این امر که در آیات متعدد قرآنی به شیوهها و بیانهای گوناگون به توصیف و تشریح آینده جهان اشاره شده است؛ فرضیه مورد آزمون عبارت است از این که به نظر میرسد قرآن کریم یک آینده روشن و امیدبخش را برای این عالم نوید داده است؛ به این معنا که بهرغم ناهمواریهای مسیر و فرازها و فرودهای که وجود دارد، دیدگاه قرآن نسبت به آینده جهان خوشبینانه است و چشماندازی که برای آینده جهان و جامعه بشری ترسیم میکند چشمانداز روشن و آینده مطلوب است و آن جامعه آرمانی قرآن است که خورشید عدالت و حقیقت در آن طلوع نموده، در پرتو نور آن حاکمیت صالحان و نیکان شکل گرفته، و جامعه بشری به سرحد کمال نهائی خویش نائل میآید. تأمل در رویکرد قرآن نسبت به آینده و شیوه خاص تبیینی آن، این گمانه را تقویت مینمود که برخی اصول آیندهپژوهی با این اسلوب قرآن همپوشانی داشته باشد؛ لذا در خلال تفسیر آیات مربوطه، امکان کاربست این اصول را در تبیین آینده جهان از منظر قرآن کریم نیز به محک آزمایش گزاردیم. بنابراین هرچند برای اطمنان به یافتهها و نتایج پژوهشهای مستند به قرآن، در حوزه دروندینی، اتقان و اعتبار دینی آن کافی است. اما علاوهبرآن، در حوزه اعتبار بروندینی نیز یافتهها و نتایج این پژوهش را میتوان براساس روش آیندهپژوهی و بهخصوص براساس شناسایی و تحلیل روندها و رویدادها که در این روش مطرح است، نیز نشان داد. ازاینرو، در این نوشتار بهطور مشخص با رویکرد تفسیری آیات ناظر به مسأله پژوهش را مورد تجزیه و تحلیل اکتشافی قرارداده، کاربست اصول آیندهپژوهی را در خصوص تبیین آینده جهان از منظر قرآن کریم امکانسنجی مینمائیم. چنین رویکردی علاوهبرآنکه میتواند دیدگاه اسلام و شارع مقدس را در زمینه مسأله پژوهش بنمایاند، در حوزه آیندهپژوهی و برنامهریزیهای مدیریت کلان اجتماعی نیز از اهمیتی برخوردار خواهد بود؛ چراکه انسانها در معبر زمان همواره بهسوی آینده در حرکتند و پیامدهای هر اقدامی ازسوی آنان عمدتاً در ظرف آینده تبلور مییابند؛ ازاینرو، نیازمند شناخت آینده و آگاهی از چگونگی علل و عوامل تأثیرگذار بر رخدادهای آینده هستند. اساساً آیندهنگری در نگاه دینی از ویژگیهای انسان هوشمند قلمداد شده است و در بیان جایگاه و اهمیت آن همین بیان امیرالمؤمنین علی (ع) کافی است که فرمود: «چشم و دل انسان خرمند پایان کارش را میبیند و فراز و نشیب خویش را میشناسد.»(ابن ابی الحدید، 1418، ج: 164)
بهطور کلی مطالعات آیندهپژوهانه راجع به فرجام این عالم و آینده جهان در حوزههای مختلف جامعهشناسی، مدیریت، علومسیاسی و... صورت گرفته است. در خصوص تبیین آینده جهان از منظر ادیان نیز پژوهشهای مبسوطی صورت گرفته است که از جمله میتوان به آینده جهان از دیدگاه ادیان، نوشته آیت مظفری (قنبری) در کنار دیگر آثار نگاشته شده راجع به این موضوع اشاره کرد. ایشان در این اثر به بررسی و تحلیل نظریات ادیان مختلف؛ از جمله زرتشتی، یهودیت، مسحیت و اسلام پیرامون آینده جهان پرداخته است. نامبرده علاوهبر طرح دیدگاههای مختلف در این کتاب بهطور مشخص راجع به آینده جهان از منظر قرآن کریم نیز بررسی خوبی داشته است. حد اقل فایده این قبیل پژوهشها که هرکدام در جای خودش یقیناً ثمرات بسیار ارزشمند نیز به همراه داشته، این بوده است که آیات ناظر به آینده جهان را شناسایی و دستهبندی نموده، مسیر تحقیقات و پژوهشهای بعدی را در این خصوص هموارتر نمودهاند. از اینرو، میتوان مدعی شد که پژوهشهای انجام گرفته با رویکرد آیندهپژوهی مثل آیندهپژوهی قرآنی و جایگاه مهدویت در آن، پژوهشی پیرامون آیندهپژوهی در قرآن و روایات و بسیاری دیگر پژوهشهای از این قبیل، مرهون همان دسته پژوهشهای پیشین است. اما آنچه این نوشتار را از پژوهشهای قبلی تا حدودی متمایز مینماید کاربست متدولوژی متفاوت در آزمودن فرضیه مورد نظر است. ازاینرو، سعی بر آن است براساس اصول آیندهپژوهی به ویژه با اتکا به شیوهای روندشناسی و تحلیل روندها و رویدادها آیات ناظر به مسأله پژوهش را مورد مطالعات تفسیری و اکتشافی قرارداده فرضیه مورد نظر را به آزمون بگذاریم.
آیندهپژوهی دانش بینرشتهای است که عمدتاً پس از جنگ جهانی دوم بهعنوان یک روش علمی در میان رشتههای علمی پا به عرصه وجود گذاشت. برخی در تعریف آن گفتهاند: «آیندهپژوهی مطالعه نظاممند آیندههای ممکن، محتمل، مرجح و دیدگاهها و جهان بینیها و اسطورههای بنیادین هر آینده است.» (سهیل، 1395: 7) به بیان دیگر آیندهپژوهی مجموعه تلاشهایی است برای یافتن تصویری مستدل و منطقی از آینده که از طریق شناسایی رویدادها و روندها، علاوه بر تصویرسازی از آینده ممکن و محتمل، حالت مطلوب آن را نیز به تصویر کشیده، چگونگی دستیابی بدان را بیان میکند. به همین جهت نظریه تصویرسازی مبنای نظری این پژوهش را شکل میدهد. طبق این نظریه باورها از طریق تصاویر ساخته شده و عینیت مییابند وبه نوبه خود چارچوبهایی را شکل میدهند که چگونگی تفسیر و معنا پیدا کردن حوادث پیرامون ما را مشخص میکنند. (مرادیان، 1388: 82) و از همین طریق تصویرسازی بر نگرشها اثر میگذارند و نگرشها چگونگی رفتار را مشخص مینمایند. رویدادها، حوادث و اتفاقاتی است که در زمان پیش یا پس از رویدادهای دیگر به وقوع پیوسته و یا میپیوندند و پیوستار زمان گذشته، حال و آینده را تعریف میکنند. روند در لغت بهمعنای طریقه، روش و رفتار است. (معین، 1385، 1694). برخی نیز در تعریف آن گفتهاند: «مسیر یا گرایش کلیای است که چیزی یا کسی ممکن است در امتداد یا راستای آن حرکت نماید.» (میرزایی، 1393، 604) به بیان دیگر روند عبارت است از تغییرات منظم، مستمر و یا دورهای در پدیدهها در طول یک بازه زمانی؛ و منظور از تحلیل روندها و رویداها، مطالعه یک رویداد و یا روند مشخص بهمنظور کشف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوه آن است. با استفاده از تحلیل روند میتوان علل، سمت و سو و جهت تغییرات را شناسایی نموده آینده را تصویرسازی کرد. لذا روندشناسی و تحلیل روند در حوزه آیندهپژوهی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. تحلیل روند عمدتاً بر شناسایی رویدادهایی مبتنی است که درگذشته و حال اتفاق افتاده و در صورت امتداد، آینده مشخصی را به تصویر میکشد. چنین ابتنای بهطور مشخص همپوشانی با آن دسته از آیات قرآنی را نشان میدهد که انسانها را به عبرتآموزی، تأمل و تفکر به سرانجام و سرنوشت نهایی دیگر افراد، اقوام، گروهها و امتها وامیدارند. خداوند متعال در آیات متعددی چگونگی اعمال و رفتار دیگر اقوام و امتهای پیشین را شرح داده، سرنوشت محتوم تبهکاران را به عذابهای استئصالی و نابودی و سرانجام فلاح و رستگاری را برای صالحان و نیکوکاران، با هدف شناساندن رویدادها، بازگو نموده است؛[2] تا با استفاده از تحلیل روند برای رسیدن به آینده مطلوب برنامهریزی و اقدام نمایند. ایجاد دغدغه نسبت به آینده و تأکیدهای مکرر و متعدد قرآن راجع به حوادث آینده، مثل وقوع قیامت و رخدادهای آن، در حقیقت معطوف به همین امر است که انسانها را به تأمل به اعمال و رفتارشان واداشته در جهت طراحی آینده بهتر و رشد و بالندگی آنان سوق دهد. لذا میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَا لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ…». (حشر: ۱۸) تأکید بر آیندهنگری به گونهای که انسانهای متقی را ملزم به آیندهنگری میکند، نشان میدهد که براساس نوع اعمال و رفتار انسانها میشود آیندههای متفاوتی را برایش ترسیم کرد. بنابراین انسانها نیازمند آیندهنگری هستند و از منظر دین اسلام موظفاندکه هم برای آینده کوتاهمدت و حیات در این دنیا و هم برای آینده درازمدت خویش و حیات پس از این عالم برنامهریزی نموده، با آگاهی و شناخت برنامه ورود به آینده خویش را تنظیم نمایند. لذا در روایتی که از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است که در آن برنامهریزی زندگی آیندهنگر را برای انسانهای مؤمن این گونه توصیه نموده است که: «برای دنیای خود چنان کار کنید که گویا تا ابد زندهاید و برای آخرت خود چنان کار کنید که گویا فردا خواهید مرد». (محدث نوری، 1408: 146) این حدیث و امثال آن در حقیقت اشارهای دارد به اهمیت آیندهنگری و نقش آن در رسیدن به آینده مطلوب و همین نکته غرض اصلی دانش آیندهپژوهی را نیز تشکیل میدهد. زیرا هدف مهم آیندهپژوهی شناخت و برنامهریزی برای آینده و دستیابی به آینده مطلوب است که از طریق شناسایی رویدادها و تحلیل روند سعی میکند بدان هدف دست یابد. از این منظر اگر بخواهیم نگاهی داشته باشیم به آیات قرآن، بهطور کلی میتوان گفت که در ادبیات قرآنی ذیل عناوین مختلف مثل عاقبتاندیشی، تدبیر، عبرتآموزی، حزم، بصیرت و دوراندیشی به آیندهنگری ترغیب و تأکید شده است و در خلال همین تأکیدها و ترغیبها رویدادهای گوناگونی نیز بیان شده و به تبع آن روندهای نیز مطرح و مورد تحلیل قرار گرفته است و در همین راستا میتوان گفت، آنچه از او به سنتهای الهی یاد میشود، در حقیقت گونههای از همان بیان رویداد و تحلیل روند است که در حوزه آیندهپژوهی مطرح است. ازاینرو، نگارنده بر این باور است که شناخت عناصر و مؤلفههای که مجرای تحقق و جریان سنتهای الهی قرار میگیرند، میتواند بهمثابه روندشناسی و تحلیل روند در آیندهپژوهی قرآنی مورد توجه قرار گرفته، آینده جهان را براساس آن تبیین نمود؛ که در ادامه جستار با استفاده از روش تفسیری- اکتشافی برخی از این مؤلفهها را در ضمن آیات مربوطه مورد تحلیل و بررسی قرار میدهیم.
خداوند متعال رویدادهای مختلف این عالم را از چگونگی خلقت آدم گرفته تا آفرینش آسمان و زمین، ستارهها و سیارات و دیگر موجودات در آیات مختلف قرآن بیان نموده است. شاید شمارش این رویدادها در این مقام به دلیل واضح بودن آنها چندان ضرورت نداشته باشد اما نکته در خور تأمل ذکر جزئیات برخی حوادث و رخدادهای است که قرآن کریم بهمثابه یک رویداد مورد شناسایی قرارداده و با دقت و ظرافت خاصی بیان نموده است که در بحث آیندهپژوهی چنین رویکردی از اهمیت خاصی برخوردار است. در خصوص روندها نیز خداوند در آیات متعددی، روندهای مختلفی را مورد شناسایی و تحلیل قرارداده است که بهطور کلی میتوان روندهای ذیل را از جمله آنها برشمرد: روند حق و باطل. روند هدایت و دین داری، در برابر ضلالت و گمراهی، روند حاکمیت صالحان و نیکوکاران و وراثت آنان، در برابر مفسدان و بدکاران، روند خیر صلاح در برابر شر و فساد، روند علم و آگاهی، در برابر جهل و خرافات، روند تقوا و پاکی، در برابر رذالت و ناپاکی، روند عدالت و دادگری در برابر ظلم و ستمکاری. بهخصوص با توجه به این نکته که در بسیاری از آیات با رویکرد آیندهپژوهی این روندها مورد تحلیل قرار گرفته براساس آن آیندهای نیز تصویرسازی شده و انسانها را نسبت بدان به تأمل وا داشته است. 3-1. روند حق و باطل خداوند متعال در آیات متعددی از دو جریان حق و باطل سخن بهمیان آورده است و در تمامی موارد از تقابل و رویارویی دائمی حق و باطل بهمثابه یک روند دائمی سخن گفته است که از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و تا مرحلهای خاص نیز امتداد خواهد یافت و سرانجام قطعی و نهائی آن را براساس تحلیل روند این گونه تحلیل نموده است که حق بر باطل پیروز گشته، صلح و عدالت به جای ظلم و ستیز در سراسر جهان حکمفرما خواهد شد. خداوند در قالب مثالهای مختلف در آیات گوناگون دو جریان حق و باطل را در قرآن توصیف نموده است؛ از جمله در آیه 17 سوره رعد در قالب تمثیل زیبایی این دو جریان و سرنوشت محتوم آنها را به آب و سرآب و کف روی آن تشبیه نموده است که حق مانند آب مایه حیات و زندگی بشر، ماندگار و پایدار است اما باطل مانند سرآب و کف روی آب ممکن است لحظاتی جلوه آب را بدهد و یا روی آن را بپوشاند اما دوام و بقا ندارد و سرانجام محوشدنی و ناپایدار است. (رعد: 17). این به خاطر آن است که آنچه حقیقت دارد و هست حق است و باطل چیزی نیست تا هستی داشته باشد و اگر جلوهای هم دارد در سایه حق است که خود را در چهره و قیافه حق جلوه میدهد و الا چیزی نیست تا ماندگاری داشته باشد. برهمین اساس است که قرآن کل جریان و روند هستی را براساس حق میداند؛ لذا آن را اصیل و پایدار معرفی میکند و باطل را برخلاف این جریان معرفی نموده آن را نابود شدنی و فناپذیر میداند. به تعبیر دیگر، رمز ماندگاری جریان هستی حرکت آن بر مدار حق است و باطل چون برخلاف مدار هستی در حرکت است دوام و بقا ندارد «ان الباطل کان زهوقا». (اسراء: 81) در جای دیگر خدواند در سوره انبیا ضمن تأکید بر هدفدار بودن نظام هستی و نفی بیهوده و باطلانگاری عالم خلقت، روند حرکت تاریخی بشر و سرانجام آن را این گونه بیان میکند: «بل نقذف به الحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق» ما حق را بر باطل میکوبیم و آن را نابود میسازیم. آنگاه است که خواهند دید که باطل پوچ و فناپذیر است. براساس این آیه پیروزی حقّ، اراده و خواست خداوند و جلوهای از هدفداری نظام آفرینش است. (قرائتی، 1384، 7: 436) حکومت چند روزهی باطل، براساس سنت مهلت دادن الهی است و عاقبت از آن متقین و اهل حقّ است. نمودهای حق و باطل را در قرآن کریم بهطور کلی میتوان به دو گروه و جبهه طبقهبندی نمود. یک گروه حق که بهطور مشخص انبیاء، نیکوکاران و صالحاناند که در زمره این گروه قرار دارند و در ادبیات قرآنی از این گروه به حزب الله یاد شده و سرانجام این گروه را پیروزی نهایی و رستگاری نوید داده است. (مائده: 56؛ مجادله: 22) گروه دوم گروه باطل هستند که تمام جریانهای مقابل حق در این گروه قرار میگیرند و در قرآن از آن به حزب الشیطان یاد شده است. بر همین اساس قرآن کریم تاریخ بشر را عرصه نزاع این دو گروه حق و باطل دانسته، نمونههای ازاینرو،یارویی را در قالب بیان داستانهایی از سرگذشت پیامبران و مبارزات حقطلبانه آنان تصویرسازی نموده است. بدون شک هدف قرآن از این گونه تصویرسازیها، قصهگویی و حکایت صرف وقایع تاریخی نبوده و نیست. آنچه ذکر این موضوعات را با غرض اصلی قرآن همسو نموده، معنا و مفهوم حقیقی میبخشد، رویکرد آیندهنگر و رویدادشناسانه قرآن به این موضوعات است. از همین روی خداوند متعال در مقام رویدادشناسی و برای شناساندن دو جریان حق و باطل نمونههای متعددی از مبارزه و مواجهه این دو جریان را با ذکر جزئیات در آیات متعددی مطرح نموده است. یکی از آن نمونهها بیان سرگذشت موسی و مبارزه حقطلبانه آن با فرعون است که با نگاه آیندهپژوهی، موسی بهعنوان نماد جریان حق و فرعون بهعنوان نماد تمامنمای جریان باطل مورد شناسایی قرار گرفته است. (قصص: 2) در این ماجرا خداوند در آیاتی از سوره قصص با به تصویر کشیدن تلاشهای بی نتیجه و سرانجام شکست و نابودی فرعون، بهرغم برخورداری آن، از قدرت و توان برتر نسبت به موسی، خاطر نشان میکند که حق چگونه بر باطل غلبه مییابد. قصه تولد موسی و پرورش آن در خانه فرعون و چگونگی مبارزه آن، در حقیقت گونهای ازتصویرسازی تقابل حق و باطل است که خداوند با رویکرد رویداد شناسانه، در این آیات باز گو نموده است. دقت در شرایط نزول و وضعیتی که مسلمانان در آن ایام گرفتار آن بودهاند به درک و فهم پیام این قبیل آیات بیشتر کمک مینماید. هدف از ذکر جزئیات بسیار ریز داستان موسی و فرعون در این آیات، علاوه بر شناساندن دو جریان و رویداد حق و باطل، توجه دادن به این واقعیت است که بهرغم برتری ظاهری باطل و شرایط بسیار سخت و دشواری که حق و حقگرایان ممکن است با آن روبر باشند اما چشمانداز آینده از منظر قرآن نویدبخش فرجام خوشایندی پیروزی و غلبه حق بر باطل است که خداوند وعده آن را داده است. به تعبیر مفسر بزرگ علامه طباطبائی: «به همین منظور [خداوند] این قسمت از داستان زندگی موسی و فرعون را خاطر نشان میسازد که موسی را در شرایطی خلق کرد که فرعون در اوج قدرت بود و بنیاسرائیل را خوار و زیردست کرده بود که پسر بچههایشان را میکشت و زنانشان را زنده میگذاشت. آری خداوند در چنین شرایطی موسی را آفرید و مهمتر آنکه او را در دامن دشمنش یعنی خود فرعون پرورش داد تا وقتی که به حد رشد رسید، آنگاه او را از شر فرعون نجات داد و از بین فرعونیان به سوی مدین روانهاش نمود و پس از مدتی بهعنوان رسالت دوباره به سوی ایشان بر گردانید، با معجزاتی آشکار تا آنکه فرعون و لشکریانش تا آخرین نفر را غرق کرده و بنیاسرائیل را وارث آنان نمود.» (طباطبائی، 1417، 16: 7) نکته قابل تأمل در حکایتگری قرآن از این سنخ از وقایع تاریخی گذشته، تصویرسازی آن از آینده است که براساس یک تحلیل روندی صورت گرفته است که خود مبتنی بر حقیقت و ماهیت حق و باطل است و از این طریق به مؤمنین به اسلام نیز وعده داده است که عین همان روند که در مورد موسی و یارانش در برابر فرعون و پیروانش تحقق یافته در مورد آنان نیز جریان خواهد یافت. باز به تعبیر علامه طباطبائی: «غرض این سوره وعده جمیل به مؤمنین است. مؤمنینی که در مکه قبل از هجرت به مدینه عده اندکی بودند که مشرکین و فراعنه قریش ایشان را ضعیف و ناچیز میشمردند و اقلیتی که در مکه در بین این طاغیان در سختترین شرایط به سر میبردند و فتنهها و شداید سختی را پشت سر میگذاشتند، خدای تعالی در این سوره به ایشان وعده میدهد که به زودی بر آنان منت نهاده و پیشوایان مردم قرارشان میدهد و آنان را وارث همین فراعنه میکند و در زمین مکنتشان میدهد و به طاغیان قومشان آنچه را که از آن بیم داشتند نشان میدهد.» (همان، 6) بنابراین، کشف و شناخت این قبیل رویدادها و حوادث کمک میکند تا قوانین و قواعد کلی حاکم بر نظام هستی و عالم آفرینش را که در ادبیات قرآنی از او به سنت الهی تعبیر میشود، کشف نمائیم و با کشف چنین قوانین و قواعدی میتوان مجاری تحقق و جریان آنها را نیز شناسایی نمود که با توجه به مجموعه آیات ناظر به موضوع حق و باطل درمییابیم که یکی از قواعد کلیای که قرآن مجید در آیات متعددی از آن سخن بهمیان آورده و سریان آن را برای همه ادوار تاریخ بشر گوشزد نموده، سنت غلبه حق بر باطل است. براساس این سنّت، همواره أهل حق و أهل باطل با هم درگیر میشوند و این درگیری سرانجام به غلبه حق و أهل حق بر باطل و أهل باطل منتهی میگردد. ذیل این قاعده کلی حاکم بر نظام هستی میتوان با شناسایی رویدادها و حوادث گذشته و سیر امتداد آن، چشمانداز آینده را مشخص نمود. از همین رو، خداوند متعال در همان آغازین آیات سوره قصص که به شرح و بیان داستان موسی و فرعون پرداخته است بهعنوان یک وعده و بشارت روند حاکمیت صالحان و راثت آنان را بر زمین مطرح نموده است. هرچند ظاهر این آیات برحسب سیاق آن مربوط به قوم بنیاسرائیل است اما در صورتی که این قبیل آیات را خارج از سیاق آن مد نظر قرارداده، تفسیر و تحلیل نمائیم میتواند مصداقی برای هر قوم و ملتی باشد که در چنین وضعیت و حالتی قرار دارند. بهخصوص باتوجه به این نکته که آیه در صدد بیان یکی از سنتهای الهی است؛ لذا روند کلی حاکم بر نظام هستی را مشخص مینماید. 3-2. روند حاکمیت و وراثت صالحان بر زمین یکی دیگر از سنتهای الهی که در آیات متعددی مطرح شده استخلاف، حاکمیت و وراثت مؤمنان و صالحان بر زمین است. با توجه به شیوه بیانی که در این آیات استفاده شده است علاوه بر اینکه سنت الهی مبنی بر حاکمیت صالحان را بیان میکنند، به گونههای مختلف براساس تحلیل روند، فرجام و سرنوشت تاریخ بشر را نیز بازگو میکنند. زیرا از یک سو خداوند در قالب وعده و بشارت، خبر از یک آینده قطعی و حتمی میدهد[3] و از این طریق آن آینده مطلوب را تصویرسازی نموده است و از سوی دیگر، راه دستیابی به آن آینده مطلوب را نیز مشخص مینماید؛ لذا تحقق چنین وعدهای را همگانی و عمومی نمیداند؛ بلکه تنها برای عدهای خاص که بر طراز ایمان و عمل صالح زندگیشان را عیار نمودهاند میداند. لذا میفرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ». (نور: 55) خداوند به آنانی که از شما ایمان آورده و کارهای پسندیده انجام دادهاند وعده میدهد که در روی زمین جانشینشان کند همانطورکه پیشینیان را نیز جانشین کرد و دینشان را که برای آنها پسندیده، مستقر سازد و بعد از نگرانیها، ترس آنان را به امنیت مبدّل خواهد نمود. مرا بندگی کنید هیچ چیز را شریک من قرار ندهید و اگر کسی بعد از این کافر شود، از گروه فاسقین است.» در حقیقت جامعه موعود قرآن، یعنی حاکمیت صالحان و وراثت آنان بر زمین، تصویری از جامعه مطلوب آینده است که خداوند در آیات گوناگون به شیوههای مختلف آن را تصویرسازی نموده است و آنچه از منظر آیندهپژوهی در این دسته از آیات قابل تأمل است این است که علاوه بر تصویرسازی که از آینده صورت گرفته، راه رسیدن به آن جامعه مطلوب را نیز مشخص نموده است. خداوند در این آیه جامعه مطلوب را این گونه به تصویر میکشد که در آن صالحان حاکمیت یافته در پرتو آن استخلاف و وراثت مؤمنین بر زمین تحقق مییابد. در چنین جامعهای دین الهی مستقر گشته، ترس و نگرانیها به امنیت و عدالت مبدل خواهد شد. امیر المؤمنین علی (ع) در بیان تصویرسازی از آینده مطلوب مورد نظر قرآن در ارتباط با این آیه که خداوند میفرماید: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین...» میفرماید: دنیا پس از چموشی و سرکشی، همچون شتری که از دادن شیر به دوشندهاش خودداری میکند و برای بچهاش نگه میدارد، به ما روی میآورد. (شریف رضی، 1414: 506) تحلیل روند این دسته از آیات را اینگونه میتوان مطرح کرد که دو معیار داشتن ایمان و عمل صالح و نداشتن آن، انسانها را به دو دسته و دو طیف تقسیمبندی میکند. آنانی که در مسیر ایمان، خیر و صلاح گام برداشته و حرکت میکنند و کسانی که در نقطه مقابل آن قرار دارند و بر خلاف ایمان و عمل صالح در حرکتاند. سیر تاریخی جوامع بشری نیز نشان میدهد که همین روند همواره در زندگی انسانها جریان داشته است. از منظر قرآن کریم بهطور مشخص امتداد هریک از دو جریان به نقطه مشخصی ختم میگردد؛ به این معنا که مشیت و اراده الهی بر این تعلق گرفته است که روند ایمانداری و عمل صالح به فلاح و رستگاری ختم گردد و روند بیایمانی و فساد به خسران و تباهی منتهی گردد. ازاینرو،ی تصویرسازی از استخلاف مؤمنان و صالحان در آینده با عطف به نمونههای از آن در گذشته در واقع همان تحلیل روند است که راه رسیدن به آینده مطلوب را ترسیم مینماید. همان گونه که با حاکمیت بنیاسرائیل و زوال حاکمیت فرعون مشیت الهی در گذشته بر استخلاف و راثت صالحان و مؤمنان تحقق یافت، در آینده نیز اراده الهی بر این تعلق گرفته است که عیارسازی بر طراز ایمان و عمل صالح تنها راه دستیابی به آن جامعه مطلوب و موعود است. به همین جهت قبل از تصویرسازی آینده، ایمان و عمل صالح را خداوند در این آیه مطرح نموده است تا تذکار باشد به این نکته که رمز ورود به آن جامعه مطلوب عیارسازی زندگی بر طراز ایمان و عمل صالح است. 3-3. روند تقوا و تقواپیشگی از جمله آیاتی ناظر به آیندهنگری و فرجام آینده در قرآن آن دسته از آیاتی است که بشارتدهنده فرجام نیک و خوشایند برای متقین و پرهیزگاران است. براساس این دسته از آیات بهطور کلی انسانها به دو دسته تقسیم میشوند. انسانهایی که اهل سعادتاند و انسانهایی که اهل شقاوت؛ اهل سعادت آنهاییاند که در زندگیشان تقوا پیشه نموده خود را از آلودگیهای گناه حفظ مینمایند و اهل شقاوت آنانی هستند که خود را به رذائل گناه و ناپاکی آلوده نمودهاند. هرچند بسیاری از این آیات ممکن است ناظر به بحث آخرت باشند و به گونه ارتباط اعمال انسان را با عالم آخرت بیان میکنند. اما با توجه به صراحت برخی از آیات میتوان گفت نگاهی به فرجام این دو جریان در این عالم نیز دارد از جمله در این آیه که خداوند از قول موسی برای بنیاسرائیل میفرماید: «قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین». (اعراف: 128) علامه طباطبائی در المیزان ذیل تفسیر این آیه میفرماید: «موسی (علیه السلام) در این جمله بنیاسرائیل را بر قیام و شورش علیه فرعون بر میانگیزد و آنان را به استمداد و استعانت از خدای تعالی در رسیدن به هدف که همان رهایی از اسارت و بندگی فرعون است توصیه مینماید و آنان را به صبر در برابر شدایدی که فرعون خط نشان آن را میکشد سفارش میکند. آری، صبر در برابر شداید راهنمای به سوی خیر و پیشتاز فرج و نجات است. موسی (علیه السلام) در آخر کلام خود با جمله (ان الارض لله یورثها من یشاء) تعلیل میکند و حاصل این تعلیل این است که: اگر من این نوید را میدهم برای این است که فرعون مالک زمین نیست تا آن را به هر کس بخواهد بدهد و از هر کس بخواهد بگیرد، بلکه زمین ملک خدای سبحان است، او است که به هر کس بخواهد ملک و سلطنت در زمین را میدهد و سنت او هم بر این جریان دارد که حسن عاقبت را به کسانی از بندگان خود اختصاص دهد که از او بترسند و از او حساب ببرند، بنابراین شما ای بنیاسرائیل! اگر تقوا پیشه کنید، یعنی از خدای تعالی استعانت جسته و در راه او در شداید صبر کنید خداوند این سرزمین را که امروز در دست فرعونیان است به دست شما خواهد سپرد.» (طباطبائی، 1417، 8: 229) از منظر آیندهپژوهی این رویکرد قرآنی اشاره به یک اصل اساسی و قاعده کلی دارد و آن اینکه، مشیت الهی بر این تعلق گرفته است که هرگاه مردم و جامعهای تواناییهای خود را در مسیری بهکار گیرند که از سوی خداوند تعین شده و خواست خویش را با اراده ایجابی خداوند منطبق و همسو سازند که در آموزههای دینی از او به تقوا و پرهیزگاری یاد میشود، قابلیت دوام و بقا مییابند.[4] لذا آینده روشن و فرجام نیک فراروی آن ها خواهد بود و در مقابل کسانی که تواناییهای خود را نه در مسیری که خداوند خواسته است، بلکه در راستای هوا و هوس و تمنیات نفسانی خویش بهکار میگیرند، سرانجام شومی خواهند داشت. با همین رویکرد آیندهپژوهانه است که خداوند در آیه 138 آل عمران هم به چگونگی تحقق سنت خویش در امتهای پیشین اشاره نموده و هم سفارش به تأمل و دقت در مجاری تحقق آن نموده است. «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذبین.» (آل عمران: 137) بنابراین، همانطوریکه شناسایی و ارزیابی حالات ممکن آینده، اصلیترین رُکن روشهای مختلف آیندهپژوهی است، قرآن کریم نیز با معرفی سنتهای الهی وبهعنوان یک اصل و قاعده کلی حاکم بر نظام هستی و معرفی مجاری تحقق آنها، شناخت آینده ممکن و مطلوب را برای مخاطبین خویش تسهیل نموده ست و از این طریق کمک میکند تا هر کسی بتواند تصویر واضحتری از آیندهی مطلوب داشته و هر کسی وقتی بداند که چه آیندهای را برای خود میپسندد، میتواند با گامهای مؤثرتری در جهت تحقق همان آیندهی مطلوب حرکت کند. از همین روی خداوند علاوهبر، تصویرسازی از آینده مطلوب در ضمن بیان سنتهای حاکم بر نظام هستی، راه رسیدن به آن را نیز مشخص نموده است؛ چنانچه در آیات بعدی میفرماید: «هذا بیان للناس و هدیً و موعظه للمتقین.» (آل عمران: 138) تحلیل روند آیات مربوط به سرانجام متقین از جمله آیه 128 سوره اعراف را که قبلاً مطرح شده اینگونه میتوان مطرح نمود که در این آیه موسی علاوه بر چگونگی مقابله با فرعون شرایط پیروزی و غلبه بر دشمن را نیز مطرح نموده است. به قول برخی مفسرین: «این آیه در حقیقت، نقشه و برنامهای است که موسی (ع) به بنیاسرائیل برای مقابله با تهدیدهای فرعون، پیشنهاد میکند و شرائط پیروزی به دشمن را در آن تشریح مینماید و به آنها گوشزد میکندکه اگر سه برنامه را عملی کنند قطعاً به دشمن پیروز خواهند شد نخست اینکه تکیه گاهشان تنها خدا باشد و از او یاری بطلبند (قال موسی لقومه استعینوا بالله) دیگر اینکه به آنها میگوید: استقامت و پایداری پیشه کنید و از تهدیدها و حملات دشمن نهراسید و از میدان بیرون نروید (و اصبرواو) برای تأکید مطلب و ذکر دلیل، به آنها گوشزد میکند که سراسر زمین از آن خدا است و مالک و فرمانروای مطلق او است و به هر کس از بندگانش بخواهد آن را منتقل میسازد (ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده) و آخرین شرط این است که تقوا را پیشه کنید، زیرا عاقبت پیروزمندانه از آن پرهیزکاران است (و العاقبة للمتقین) این سه شرط که یکی از آنها در زمینه عقیده (استعانت جستن از خدا) و دیگری در زمینه اخلاق (صبر و استقامت) و دیگری در زمینه عمل (تقوی و پرهیزکاری) تنها شرط پیروزی قوم بنیاسرائیل به دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتی بخواهند بر دشمنانشان پیروز شوند، بدون داشتن این برنامه سه مادهای امکان ندارد [پیروز شوند]. (مکارم شیرازی، 1384، 6: 370) نکته دیگری قابل تأمل در این دسته از آیات این است که خداوند در این آیه و آیات متعددی دیگر بهطور مطلق یادآور میشود که آینده از آن متقیان است و اختصاص به هیچ قوم و امتی ندارد؛ لذا فهمیده میشود خداوند در این آیات در صدد بیان یکی دیگر از سنتهای خویش است که بهعنوان یک قاعده کلی بر تمام نظام هستی حاکم است و آن ماندگاری تقوا و تقوا پیشگی است. ازاینرو، هر قوم و امتی که خود را بر مدار این قاعده و قانون عیار نموده، خواست و اراده خود را با خواست و اراده الهی همسو کند مجرای تحقق این سنت الهی قرار گرفته قابلیت دوام و بقا پیدا میکند. نتیجهگیری هرچند با عنایت به مجموع آیات ناظر به بحث آینده در قرآن، میتوان روندهای گوناگون را شناسایی و براساس آن آینده را تصویرسازی نمود. اما غرض اصلی این نوشتار دستیابی به پاسخ بود که پرسش اصلی پژوهش مطرح کرده بود. از این جهت آیات بررسیشده تا حدودی زیاد پاسخ مسأله مورد نظر را روشن نموده است و آن بشارت تحقق جامعه مطلوب است که بهطور کلی نوع نگاه خوشبینانه قرآن نسبت به آینده جهان را نمایان کند. بدین ترتیب فرضیه مطرح شده با عنایت به یافتههای قرآنی براساس روش آیندهپژوهی مورد تأیید قرار میگیرد. علاوهبر آن، دقت در اسلوب و شیوههای دقیق که قرآن کریم برای تصویرسازی آینده بهکار گرفته، نشان میدهد که روش قرآن کریم در خصوص تبیین آینده جهان از این ظرافت، ظرفیت و توانائی برخوردار هست که بتوان آن را در قالب دانش آیندهپژوهی متداول نیز بیان نمود. با عنایت به این تفاوت که دانش آیندهپژوهی به دلیل ابتنای آن بر دانستههای محدود بشری توان تصویرسازی از یک آینده قطعی و حتمی را ندارد؛ اما آیندهپژوهی قرآن با اتکای آن به علم الهی خبر از یک آینده حتمی و قطعی میدهد و آن را در قالب یک آینده مطلوب و موعود بشارت داده است. بنابراین نتایج و یافتههای پژوهش حاضر را میتوان این گونه مطرح نمود: نگاه قرآن نسبت به آینده جهان و سرانجام تاریخ بشر نگاه خوشبینانه و فرجام خوش است. از منظر قرآن همانگونه که نظام تکوینی عالم بر خیر و حق و غلبه آن بر شر و باطل شکل گرفته است، فرجام تاریخ اجتماعی بشر نیز فرجام خوشایندی است که در آن عدالت بر ظلم، صلاح بر فساد و در کل حق بر باطل پیروز میشود. خداوند تحقق این آینده شکوهمند و فرجام نیک و نهائی جامعه بشری را بهعنوان بخشی از سنتهای خویش درقالب های گوناگون مطرح نموده است. آیات مربوط به آیندهنگری در قرآن هرچند از لحاظ ظاهری و سیاق، مربوط به قضیه خاص هستند اما هیچکدام در صدد بیان حکم خاص برای قوم ویا ملت خاصی نیستند، بلکه در صدد بیان یک قاعده و قانون کلی برای همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیتها هستند. اسلوب و روش خاصی که قرآن در تصویرسازی و تبیین آینده جهان بهکار گرفته، از این ظرافت و ظرفیت برخوردار هست که برخی اصول آیندهپژوهی از جمله رویداد شناسی و تحلیل روند را در تبیین آن بهکار بست. گذشته تاریخی جوامع بشری حکایت از آن دارد که چنین جامعهای در گذشته تحقق نیافته است و با توجه به قطعیت تحقق وعدههای الهی، تحقق چنین جامعهای در آینده تاریخ بشر قطعی و حتمی است. اما بدون شک مجرای تحقق آن مبتنی بر یکسری تحولات و دگرگونیهای است که قبل از آن در جوامع بشری باید رخ دهد. از جمله باید تحول شگرف و بینظیر اخلاقی رخ دهد که در سایه آن ارزشهای معنوی و انسانی در سر حد کمال خویش تجلی یافته تکامل عقلی و رشد علمی برای بشریت حاصل گردد. به گونهای ظرفیت پذیرش ولایت معصوم و حاکمیت آن را برخوردار گردند. در چنین شرایطی است که آسمان و زمین خیرات و برکات خویش را بر اهل زمین عرضه نموده جامعه آرمانی قرآن شکل میگیرد. چنانچه علامه طباطبائی نیز ذیل تفسیر وعده استخلاف تأکید بر همین مطلب دارد که «وعده استخلاف در آیه، جز با اجتماعی که با ظهور مهدی علیه السلام بر پا میشود با هیچ مجتمعی قابل انطباق نیست و این مجتمع طیب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد؛ هرگز تا کنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مبعوث به رسالت گشته تاکنون، چنین جامعهای به خود ندیده، ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند؛ در روزگار مهدی علیه السلام خواهد بود؛ چون اخبار متواتری که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السلام در خصوصیات آن جناب وارد شده؛ از انعقاد چنین جامعهای خبر میدهد (طباطبایی، 1417، 15: 215). منابع قرآن کریم. سهیل، عنایتالله، 1395، پرسش از آینده، روشها و ابزارهای تحول سازمانی و اجتماعی ترجمه، مسعود منزوی، تهران: مؤسسۀ آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، چاپ دوم. شریف رضی، 1414، نهج البلاغه، لصبحی صالح، قم: هجرت. طباطبائی، محمد حسین، 1417، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: منشورات مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات. قرائتی، محسن، 1384، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درسهای از قرآن. قوام، زینب سادات، واعظی محمود، 1394، جایگاه آیندهپژوهی در آیات و روایات، مجله بصیرت و تربیت اسلامی، سال دوازدهم، شماره 34. کارگر، رحیم، 1385، آینده جهان، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی. محدث نوری میرزاحسین، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، بیروت: مؤسسۀ آل البیت لاحیاء التراث. مرادیان، محسن، 1388، تهدید و امنیت، تعاریف و مفاهیم، تهران: نشر ساقی، مرادیان، 1388. معین، محمد، 1385، فرهنگ فارسی معین، ج دوم. میرزایی، خلیل، بیتا، فرهنگ توصیفی علوم اجتماعی، تهران: نشر فوژا. ابن ابی الحدید، عزالدین، 1418، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالکتب. مکارم شیرازی و جمعی از همکاران، 1384، تفسیر نمونه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی جامعه مدرسین.
[1] - استاد مرکز تخصصی ائمه اطهار (ع) و دکتری مدرسی معارف اسلامی.
[2]. وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحیصٍ* إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْری لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَ هُوَ شَهیدٌ». (آیه، ۳۶ و ۳۷).
[3] - «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء: 105)
[4] - ان تنصروا الله ینصرکم و ثبت اقدامکم. (محمد: 7)
| ||
مراجع | ||
منابع
قرآن کریم.
سهیل، عنایتالله، 1395، پرسش از آینده، روشها و ابزارهای تحول سازمانی و اجتماعی ترجمه، مسعود منزوی، تهران: مؤسسۀ آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، چاپ دوم.
شریف رضی، 1414، نهج البلاغه، لصبحی صالح، قم: هجرت.
طباطبائی، محمد حسین، 1417، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: منشورات مؤسسۀ الاعلمی للمطبوعات.
قرائتی، محسن، 1384، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درسهای از قرآن.
قوام، زینب سادات، واعظی محمود، 1394، جایگاه آیندهپژوهی در آیات و روایات، مجله بصیرت و تربیت اسلامی، سال دوازدهم، شماره 34.
کارگر، رحیم، 1385، آینده جهان، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی.
محدث نوری میرزاحسین، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، بیروت: مؤسسۀ آل البیت لاحیاء التراث.
مرادیان، محسن، 1388، تهدید و امنیت، تعاریف و مفاهیم، تهران: نشر ساقی، مرادیان، 1388.
معین، محمد، 1385، فرهنگ فارسی معین، ج دوم.
میرزایی، خلیل، بیتا، فرهنگ توصیفی علوم اجتماعی، تهران: نشر فوژا.
ابن ابی الحدید، عزالدین، 1418، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالکتب.
مکارم شیرازی و جمعی از همکاران، 1384، تفسیر نمونه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی جامعه مدرسین.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 219 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 81 |